علی نصیریان: تقوایی داستان «ناخدا خورشید» را از همینگوی اخذ کرد
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۰۳۷۵۰
نسخه اصلاح و مرمت شده فیلم «ناخدا خورشید» ساخته ناصر تقوایی با همکاری فیلمخانه ملی ایران و با حضور علی نصیریان بازیگر، هارون یاشایی تهیه کننده، سعید قطبی زاده نویسنده و منتقد سینما و جمعی از هنرمندان و علاقهمندان به سینمای ایران اکران شد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم؛ نسخه اصلاح و مرمت شده فیلم سینمایی «ناخدا خورشید» ساخته ناصر تقوایی با همکاری فیلمخانه ملی ایران و با حضور علی نصیریان بازیگر، هارون یاشایی تهیه کننده، سعید قطبی زاده نویسنده و منتقد سینما و جمعی از هنرمندان و علاقهمندان به سینمای ایران در سالن فردوس موزه سینما به نمایش درآمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قطبی زاده: خاستگاه تقوایی ادبیات است
سعید قطبی زاده منتقد، نویسنده و کارشناس سینما نیز گفت: «ناخدا خورشید» یکی از فیلمهای محبوب من در سینمای ایران است و از بار اول که در نوجوانی این فیلم را دیدم تا به امروز که شاهد نسخه اصلاح شده آن بودم هیچگاه نظرم نسبت به آن تغییر نکرده بلکه هر بار بهتر و مرغوبتر جلوه کرده است.
وی ادامه داد: سوالهای بیپاسخی درباره این فیلم وجود دارد که هیچگاه ناصر تقوایی دربارهشان توضیح دقیقی نداد و این جلسه با حضور دو بزرگوار فرصت خوبی برای طرح بسیاری از این پرسشها است.
قطبی زاده بیان داشت: تقوایی این جسارت را داشت که در سالهای اولیه انقلاب و در اوج تبلیغات ضدآمریکایی رمانی از یک نویسنده آمریکایی را به فیلم برگرداند. اغلب فیلمهای ماندگار در تاریخ سینمای ایران سفارشی نیستند و خودانگیخته ساخته شدهاند. خاستگاه تقوایی ادبیات بوده و او بزرگ شده اقلیمی است که «نویسندهخیز» است و تاکنون نویسندگان و شاعران بزرگی را پرورانده است.
وی ادامه داد: خوانشی که تقوایی از رمان «داشتن و نداشتن» همینگوی کرده از این جهت جالب توجه است که درآمیخته با مایههای بومی ماست. طوری که اگر کسی این رمان را نخوانده باشد، محال است تصور کند فیلم تقوایی اقتباسی از یک رمان آمریکایی است. فیلم جزییات خیرهکنندهای دارد ؛ در تلفیق فضای بومی جنوب ایران با درونمایههای اصلی رمان.
این نویسنده سینما بیان داشت: مکان و زمان در «ناخدا خورشید» جوری طراحی شده که می شود فرضا تحلیل تقوایی از تاریخ معاصر ایران یا شناخت عمیقش از فرهنگ مردمان جنوب را در آن دید. اینها راز جاودانگی این اثر است در کنار بازیهای درست و دیالوگنویسی متبحرانه تقوایی که بازتاب عشق او به ادبیات است.
وی خاطرنشان کرد: سالها پیش با علی نصیریان در دفتر ماهنامه فیلم حرف میزدیم و او از انتخاب دوبلور نقش خود ناراحت بود. هم در بازی نصیریان و هم در گویندگی ژرژ پطروسی ویژگیهایی وجود دارد که شخصیت مستر فرحان را از تصویری که همیشه از علی نصیریان داشتهایم دور میکند. دلالصفتی و چربزبانی از همان ابتدا در ترسیم شخصیت وارد شده و تا انتها پیش میرود. چه فصل فوقالعادهای است تدوین همزمان مرگ او با پرندگان گرسنه دریایی.
قطبی زاده با بیان اینکه یکی از بهترین بازیهای سینمای ایران متعلق به سعید پورصمیمی در این فیلم است، افزود: شیوه او در ایفای نقش، تداوم شیوه فنیزاده است در شاهکار دیگری از کارگردان، یعنی «دایی جان ناپلئون». پورصمیمی در یکی از اولین تجربههایش قلهای را فتح کرد که بعدها خودش هم دیگر به نزدیکیهای آن نرسید. «ناخدا خورشید» فیلم با اصالتی است، سند زندهای از شکوه سینمای ایران و نمونهای بیبدیل در نمایش خلاقیت است.
ناصر تقوایی یک گوهر درخشان است
علی نصیریان بازیگر فیلم «ناخدا خورشید» نیز گفت: برای ناصر تقوایی آرزوی سلامتی میکنم. از نظر من ایشان یک گوهر درخشان و یک هنرمند خلاق است. همانطور که می دانید در مسئله هنر، جوهره اصلی خلاقیت است. در این فیلم بازیگری مانند فتحعلی اویسی که در بسیاری از آثار کمدی با شوخی مردم را سرگرم میکرد، شخصیتی ویژه را خلق میکند و این اتفاق محصول کارگردانی است که او را هدایت کرد.
وی ادامه داد: تقوایی زمانی که فیلمنامه را به من داد گفت میتوانی نقش خود را از میان دو شخصیت ناخدا و مستر فرحان انتخاب کنی. من به او گفتم نظر شما کدام نقش است؟ و او نقش مستر فرحان را به من واگذار کرد و برای ناخدا کسی را انتخاب کرد که درجه یک بود و به نظرم بهترین نقش پردازی در کارنامه داریوش ارجمند است.
نصیریان ادامه داد: تقوایی به من گفت که مستر فرحان یک دلال و یکی از دندانها او طلا است و همین موضوع کافی بود تا من کاملا متوجه شخصیت او شوم. اینکه یک شخصیت دلال دندان طلا داشته باشد، ایده فراوانی در اختیار بازیگر قرارمیدهد.
وی ادامه داد: تقوایی به دلیل کسالت در میان ما حاضر نیست اما باید از زحمات این مرد پاسداری کنیم. او تلاش بسیار زیادی برای ساخت این فیلم انجام داد. زمانی که فیلمبرداری «ناخدا خورشید» متوقف شد من، داریوش ارجمند و سعید پورصمیمی به ارشاد رفتیم و التماس کردیم تا برای ادامه فیلمبرداری حمایتهایی از آن صورت بگیرد چراکه اثری بسیار درخشان بود.
یشایایی به سینمای ایران خدمت کرده است
نصیریان با بیان اینکه هارون یشایایی به سینمای ایران خدمت زیادی کرده است، ادامه داد: امثال او، تقوایی و مهرجویی سینمای ایران را شکل دادند. اینها افراد درجه یکی بودند. فرهنگ رکن زندگی، حیات و هویت یک ملت است و هنر بخش زیبای آن است. امثال کیمیایی، گلستان و فرهادی از سرمایههای این ملت هستند. باید توجه داشت که سرمایه یک کشور تنها نفت و پتروشیمی نیست بلکه سرمایههای انسانی ما ملت ساز بوده و هویت ملی ایرانی را برای دنیا تصویر میکند.
بازیگر فیلم «گاو» ادامه داد: من سالها این اثر را ندیده بودم و اکنون که به تماشای آن نشستم برایم بسیار جذاب بود. یکی از مهمترین کارهای اولیه یک کارگردان، انتخاب بازیگران درست برای فیلم است و تقوایی این کار را بسیار ماهرانه انجام داده بود و همگی درخشان هستند.
گلایه ام را درباره دوبله فیلم پس می گیرم
وی ادامه داد: ارزشها و هنر یک بازیگر به کوتاهی و بلندی نقش نیست، بلکه این موضوع به حضور او بستگی دارد. در فیلم «خورشید» مجید مجیدی نقش کوتاهی برعهده داشتم اما در همان سکانسهای کوتاه توانستم خودم را نشان دهم. پروانه معصومی نیز در همان اندازه، بسیار زیبا در ناخداخورشید ایفای نقش کرد.
نصیریان درباره دوبله نقش خود گفت: اکنون که پس از سالها فیلم را دیدم گلایه خود را درباره دوبله فیلم را پس میگیرم و به نظرم دوبلور این اثر بسیار موفق بوده است. علی حاتمی به دوبله اعتقاد داشت اما من این عقیده را ندارم و معتقد به صدای بازیگر هستم.
نصیریان بیان داشت: خوشحالم که امروز یشایایی را ملاقات کردم و از موزه سینما و خانم حیدرابادی بسیار تشکر میکنم که چنین مراسمی را برگزار می کنند تا افرادی که به هنر این کشور علاقه دارند کارهای گذشتگان را تماشا کنند و این اقدام بسیار خوب و مثبتی از سوی موزه سینما است که امیدوارم تداوم داشته باشد.
آداپته تقوایی بی نظیر است
نصیریان درباره تفاوت کار تقوایی و زنده یاد مهرجویی گفت: هر دو هنرمند آثار خارجی را آداپته کردند. مهرجویی فیلم «پستچی» را از ویتسک گرفته بود و به جای سرباز، پستچی را قرار داد. تقوایی نیز داستان «ناخدا خورشید» را از همینگوی اخذ کرد. آداپته تقوایی بینظیر است و یکی از بهترین آداپتاسیونهای ادبیات خارجی در سینما به حساب میآید. علت این بوده است که تقوایی فرهنگ جنوب را به خوبی میشناسد و به آن تسلط کاملی دارد. مهرجویی تلاش خود را کرد اما نتیجه متفاوت بود. کار تقوایی را میتوان یک اثر اورجینال دانست. او از نو اقدام به خلق کرد و نمیتوان آن را اقتباس دانست. او یک کار ابداعی انجام داد. برای تقوایی آرزوی سلامتی و بهترینها را دارم. او یکی از درخشانترین و خلاقتزین کارگردانهای ایرانی است.
نصیریان در پاسخ به سوال قطبی زاده درباره همکاری با فریدون گله گفت: او ایدههای بسیار خوبی هم از نظر معنا و هم از نظر تکنیک داشت ضمن اینکه او فرد فهیمی بود.
ناخداخورشید معرفی خردمندانه ای از سینمای ایران است
هارون یشایایی تهیهکننده فیلم «ناخدا خورشید» در پاسخ به سوال سپیده حیدرآبادی درباره چگونگی ساخت فیلم، گفت: رابطه من با ناصر تقوایی به پیش از ساخت این فیلم بازمیگردد ، ما با یکدیگر در ارتباط بودیم. با اینکه این فیلم از نظر تجاری شکست کامل خورد ولی اکنون یکی از افتخارات سینمای ایران است.
وی ادامه داد: زمانی که در ژنو این فیلم را نمایش دادیم با استقبال بسیاری مواجه شد و بحثها و تحلیلهای زیادی پیرامون آن شکل گرفت. «ناخدا خورشید» یک معرفی خردمندانهای از سینمای ایران است. این فیلم به لحاظ مردمشناسی اهمیت بسیاری دارد و خصوصا مردم جنوب کشور در آن به خوبی معرفی شدهاند. من معتقدم کشور ما مدیون جنوب ایران است و به قول ناصر تقوایی همه مردم ایران به نوعی جنوبی هستیم.
پیشبینیها در خانه جشنواره؛ سیمرغها بر دوش کدام هنرمندان مینشیند؟/ جای خالی علی نصیریان و طنازیهای مهران غفوریان در برج میلاد
حتی یک فریم ناخداخورشید را نمی توان حذف کرد
یشایایی افزود: «ناخدا خورشید» دارای چنان ساختمان محکمی است که حتی یک فریم از این فیلم را نمیتوان حذف کرد. درواقع فیلم متعلق به آقای تقوایی و هنرمندان بزرگی است که این اثر را ساختهاند و قطعا اگر علی نصیریان نبود این فیلم هرگز ساخته نمیشد. یادم می آید منطقه مورد نظر از نظر آب و هوا ناسازگار بود و امکانات پذیرایی نداشتیم و این جمعیت در یک مهمانخانه ساده مستقر بودند و تنها کسی که موجب شد مشکلات مرتفع شود، آقای نصیریان بود. از نظر من به غیر از آقای تقوایی، فیلم متعلق به آقای نصیریان است.
یشایایی درباره معیار خود در تهیه کنندگی فیلم گفت: من و گروهی از دوستانم نگاهمان این بود که معنی تهیه کننده را در سینمای ایران از سرمایهگذار جدا کنیم. معتقدم تهیه کننده در به سرانجام رسیدن یک فیلم دارای تأثیر وجودی است. در سینما، بیشتر تهیه کننده ها خانم هستند و علت این است که خانمها حوصله بیشتری دارند.
وی درباره تفاوت کار ناصر تقوایی و زنده یاد داریوش مهرجویی بیان داشت: هر دو دارای خصوصیاتی منحصر به فرد بودند. درباره تقوایی نکتهای وجود داشت و این بود که او خود نویسندگی میکرد و در هنگام فیلمبرداری اگر دیالوگی را نمیپسندید در جا آن را تغییر میداد و بدین گونه موقعیت بسیار بهتر شکل میگرفت. تفاوت دیگر میان این دو هنرمند این بود که ناصر تقوایی به سرنوشت تهیهکننده کاری نداشت.
در این برنامه هنرمندانی چون داریوش مودبیان، محمود دینی، مسعود فروتن، کیوان کیانی، علی قوی تن، اسماعیل پوررضا، سیاوش دولتسرایی و اعضای باشگاه مخاطبان موزه سینما و... حضور داشتند.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: فیلم های سینمایی ایران فیلم های سینمایی ایران سینمای ایران سینمای ایران ناخدا خورشید علی نصیریان ناصر تقوایی موزه سینما تهیه کننده قطبی زاده سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۰۳۷۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وقتی عمیق و موشکافانه به موضوع نگاه کنیم، خواهیم دید تاثیر نامطلوب این ماجرا در دراز مدت به مراتب بیشتر از سودی است که حاصل سینما میشود؛ از گسترش نفوذ تفکر سرمایهداری تا محدود شدن سینمای ایران به ژانر کمدی ارائه تصویر نامناسب از سینمای ایران دردنیا و... بخشی از نتایج تبلیغات گسترده فیلمها در شبکههای ماهواره است.
روزنامه اعتماد با محمدمهدی عسگرپور، رییس هیاتمدیره خانه سینما در همین باره گفتوگویی انجام داده و نظرش را درباره تبلیغ فیلمها در شبکههای ماهوارهای جویا شده است که ادامه میخوانید:
جناب عسگرپور! بحث درباره تبلیغات فیلمهای سینمای ایران در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان، به امروز و دیروز و امسال و پارسال مربوط نمیشود و اصلا نکته جدیدی در سینمای ایران نیست، اما همانطور که میدانید این موضوع از سال گذشته رویکرد جدیدی پیدا کرده است، نظر شما درباره این موضوع چیست؟
همانطور که اشاره کردید، بحث تبلیغات در شبکههای ماهوارهای قدمت دارد، قبلتر محدودیت زیادی روی این تبلیغات اعمال میشد اما در حال حاضر این محدودیتها ظاهرا کمتر شده است، این موضوع از جایی شروع شد که تهیهکنندگان، تولیدکنندهها و پخشکنندهها احساس کردند از کانالهای داخلی برای معرفی فیلمشان به جایی نمیرسند و نمیتوانند از امکانات داخلی که در گذشته کارایی داشت بهره ببرند، امکانات داخلی در گذشته کارایی داشت و محدودیت کمتر داشت اما در حال حاضر کارایی خیلی کمی دارد و در عوض محدودیت زیادی دارد، پس تصمیم گرفتند برای تبلیغات فیلمشان به دنبال امکاناتی باشند که کارایی داشته باشد. اگر نمودار این اتفاق را رسم کنید خودتان متوجه میشوید مجموعهای از عوامل
در کنار هم قرار میگیرد و دست به دست هم میدهد تا فیلمساز به شبکههای ماهوارهای پناه ببرد. رویکردی که قبلتر تجربه نشده در حال حاضر این است که سینماگران از صداوسیما به عنوان بازوی تبلیغاتی نمیتوانند بهره ببرند، ضمن اینکه اقبال به شبکههای صداوسیما هم کم است وازطرفی صدا وسیما عمدتا محصولات خاصی مدنظر دارد و برای همان فیلمها تبلیغ میکنند از امکانات شهری هم که هیچ کمکی به سینماگران نمی رسد، برای سینماگران تنها امکان معرفی فیلمشان کانالهای ماهوارهای باقی میماند.
انگار تبلیغ فیلمها برای یک تعداد فیلم است.
نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که تبلیغات ماهواره برای یک تعداد فیلم کاربرد دارد و برای دیگر فیلمها شاید موفقیتی نداشته باشد.انگار که در و تخته با هم جور شده باشند فیلمهای پرمخاطب در این شبکهها تبلیغ میشوند، البته بده و بستانی هم این وسط صورت میگیرد و راه برای تبلیغ فیلمهای کمدی بیشتر باز میشود، اینکه این مسیر تا کی ادامه دارد و در ادامه به چه شکلی صورت میگیرد، نمیشود پیشبینی کرد امافارغ از کیفیتی که فیلمها دارند که ماآنهارا د وست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم هراثری امکان تبلیغ باید داشته باشد. صاحب اثرباید مسیری را برای معرفی محصولش باز کند وقتی در داخل کشورمان بیشتر امکانات و درها به روی فیلمسازان بسته است و فضای تبلیغات فیلمها در خدمت یکسری محصولات مختص حاکمیت است راهچارهای برای فیلمسازان باقی نمیماند. بهرغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلساتشان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل میبینیم این تفاهمها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.
بحث خروج سرمایه از کشور و هزینهای که برای شبکههای ماهواره میشود دراین مسیر چقدر اهمیت دارد.
حتما موضوع مهمی است، حتما اگر تهیهکنندگان سینمای ایران امکانات داخلی کارآمد برایشان فراهم میشد، فضای داخل کشور را به تبلیغات در رسانههای خارج ترجیح میدادند. وقتی مجاری تبلیغ در داخل بسته و بیکیفیت میشود و از سوی دیگرتبلیغات در شبکههای ماهوارهای هزینه کمتر و کارایی بیشتر را متوجه صاحب اثر میکند، سینماگر خود به خود به خارج از کشور سوق داده میشود.
در لابهلای صحبتتان اشاره کردید که بده و بستانی بین تبلیغ فیلمها و ماهوارهها صورت میگیرد. بیشتر در این خصوص توضیح میدهید؟
به این معنی که تبلیغات فیلمهای ایرانی برای شبکههای ماهوارهای سود خوبی دارد، یعنی با افزایش مخاطب آنها همراه میشود، شما دقت کنید در چند سال اخیر صداوسیما که با افت مخاطب همراه بوده اما شبکههای ماهوارهای پرمخاطبتر شدند، کشور همسایه ما ترکیه در صادرات سریال رتبه بسیار بالایی دارد و این باعث میشود فعالیتها در این کشور گسترش پیدا کند یا در کشور کره، در ساخت سریالهای پرمخاطب موفق بوده. وقتی شبکههای ماهوارهای اقدام به پخش این سریالها میکنند با رشد مخاطب همراه میشوند. تقویت شبکههای ماهوارهای باعث میشود سینماگران ما هم به سمت آنها بیشتر گرایش پیدا کنند و این باعث میشود تبلیغات به سمت ماهوارهها بیشتر شود واین یعنی تعامل.
متاسفانه در داخل کشور نه تنها چنین تعاملی اصلا وجود ندارد که اصلا به گسترش فعالیت و تقویت رسانه ملی فکر نمیشود، اما آقای عسگرپور تا به اینجا بیشتر درباره سطح ماجرا صحبت کردیم، یعنی دریافتهای مستقیم از تبلیغات فیلمها در ماهوارهها را بررسی کردیم، اما اینجا بد نیست کمی زیربنایی به این ماجرا بپردازیم، شما اشاره کردید اگر نمودار رسم کنیم تمام راه های فیلمسازان به خارج میرسد، ولی ما هم برای شما از جنبه دیگر نمودار رسم میکنیم و از تناقضها و تبعیضها در این نمودار می گوییم. اگرچه در وهله اول این فروش قطعا برای بخشی از سینمای ایران مفید است اما پرسش اینجاست چرا مدیران سینما این فروش را به دوران مدیریت خود نسبت میدهند و این فروش را از عملکرد مطلوب خود ناشی میدانند؟ مگر سهم عمده فروش از تبلیغات ماهواره نیست؟ مگر ماهواره در معنای کلی کلمه امر مذمومی نیست؟ آیا این تناقض نیست؟
به عقیده من تبعاتی که این ماجرا دارد بسیار مهم است.
از سوی دیگر پرسشی که مطرح می شود اگر مدیران به دنبال گردش اقتصاد و فروش فیلمها در سینما هستند چرا از اکران و نمایش فیلمهای اجتماعی خوب مثل برادران لیلا و تفریق و... جلوگیری میکنند؟ اگر فروش خوب است چرا سینمای اجتماعی را محدود کردند؟ چرا قاطبه سینماگران شاخص اجتماعی امروز بیکار هستند و نمیتوانند کار کنند؟ این تناقض نگرانکننده نیست؟ به عنوان مثال اکران فیلم اجتماعی از رخشان بنیاعتماد یا اصغر فرهادی آنهم بدون تبلیغ در ماهواره، آیا پرفروش نخواهد شد؟ چرا این فیلمسازان نباید امروز فیلم بسازند؟ اصلا اگر فروش خوب است چرا تبلیغ در ماهوارهها را رسما اعلام نمیکنند؟
اتفاقا معتقدم در دورهای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی ازسینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یاناخواسته همجهت شدهاند. به بیانی دیگر مجموعهای از حاکمیت نظری دارد و بیشتر اوقات درحدشعاراز ارزشها میگوید بدون اینکه توان توضیح درست داشته باشد با سینمای متفکر که غالبا دیدگاه انتقادی دارد مقابله میکنند، در خارج از کشور هم طی چندسال گذشته جریانهایی شکل گرفته که مایل است سینمای تفکربرانگیز ایران حضوررسمی نداشته وحالا این دو جریان در کنار هم به سینمای ایران لطمات جدی میزنندهرچند در ظاهر با هم مخالفند اما در عمل کنار هم هستند، در پاسخ به سوال شما باید بگویم که بله فعلا بخش مهمی از سینمای ایران فعال نیست. عده ای از فروش فیلمها سودهایی میبرند که اتفاقا نوش جانشان، در شرایطی قرار گرفتیم که اگر نقد میکنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحینگر به منتقدان وضع موجود حمله میشود که شما با موفقیت همکارانتان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم میاندازند، به همین دلیل لابهلای صحبتم میگویم که باور کنید از فروش فیلمهای همکاران خوشحالم اما وقتی حرف از رونق میزنیم این واقعا مربوط به بخش نسبتا کم سینمای ایران میشود. مفهوم و واژه رونق گستردگی دارد و ما وقتی از رونق صحبت میکنیم از یک صنعت حرف میزنیم. از رونق صحبت میکنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند. این کجایش اسم رونق دارد؟ البته تعداد زیادی از سالنهای سینما به واسطه بعضی فیلمها پرمخاطب میشود که این میشود سود صاحبان سالن ولی تعداد کمی از کارگردانان و تهیهکنندگان ما کار میکنند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار میکنند. شما به فیلمها و سریالها نگاه کنید، چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
این اسمش را میتوانیم رونق بگذاریم؟
رونق بخشی ازسینماست ونه سینما به مفهوم کلی، به نظر من مسوولان لطف کنند واژه رونق را اینقدر به کار نبرند.این اعداد و فروش سالن های سینما بخش کمی از کل مجموعه سینما را شامل میشود، در صورتیکه در حال حاضر میبینیم به جای آنکه زمینهای ایجاد شود تا کورسوی امید ایجاد شود تا بقیه اهالی سینما هم بتوانند کار کنند اما جریان نظارتی به گونهای عمل میکنند که تنها بخشی از سینما فعال است و بخش زیاد دیگری غیرفعال، اینکه اسمش رونق نیست، درحالی که مزیت نسبی فرهنگی و هنری سینمای ایران با سینمای جدی و تفکربرانگیز بوده است که من معتقدم این بخش را در حال حاضر به مقدار بسیار زیادی از دست دادیم، مگر اینکه فیلمسازان با شرایط اقتصادی و روحیات خودشان فیلمی تولید کنند و در دنیا منتشر کنند که آن قسمت از سینما کارکرد خودش را دارد، ولی درخصوص فیلمسازان صاحب اصول وسبک عملازمینهای برای فعالیتشان وجود ندارد و اگر هم بخواهند فعالیت کنند، نمیتوانند چون قواعدی که در سینمای ایران در حال حاضر وجود دارد با قواعدی که آنها به آن پایبند هستند فاصله دارد و به آن تن نمیدهند.
اینجا همان جایی است که همان دو جریانی که گفتم برای از بین بردن بخش مهمی از سینمای ایران که حضورشان مزیت نسبی است همگام میشوند.امیدوارم سازندگان فیلمهای پرفروش فراموش نکنند که بخشی از امکان فعالیت مستمری که برای آنها به وجود آمده مرهون فعالیت درخشان فیلمسازان روشنفکر و متفکر است که مسیررابرای سینمای پرآوازه ایران شکل داده تا برای جریانهای مختلف محترم شمرده شود، تصور اینکه به تدریج سینمای متفکر از زیست بوم سینمای ایران حذف شود و بقیه این زیست بوم که فعلا مترادف شده با فیلمهای کمدی بتواند بار فرهنگی سینما را به دوش بکشد بسیار سادهانگارانه است.
جالب، سکوت مدیران در این باره است.
مدیران که فعلا تلاششان روی فروش بالا به هر قیمتی است و ظاهرا آنقدر پروانه ساخت فیلم کمدی صادر شده یا درخواست شده که خودشان به این موضوع پی بردند.
حتی اعلام کردند که دیگر فیلم کمدی در اولویت ما نیست و گفتند درخواست پروانه ساخت برای فیلم کمدی ندهید.
الان سینما یک مدل خاص رواج پیدا کرده است، قبل از انقلاب میگفتند مرحوم بیک ایمانوردی درسال چند فیلم همزمان با هم کار میکرد طوری که ممکن بودبا همان لباس فیلم اول سر فیلم دوم و سوم هم حاضر میشد، الان شما نگاه کنید اکثر پلان فیلمهای پرفروش خیلی شبیه هم شدهاند، (باز اینجا تاکید میکنم که این نوع فیلمها باید ساخته شود و فروش داشته باشند) ولی کیفیت هم باید داشته باشند یا نه؟ البته من بیشتراین مشکلات را از نگاه وعملکردمدیران می بینم که نگاه بلندنظرانه به اداره سینما ندارند تا زمینه ایجاد شود که فیلمسازانی که مزیت نسبی برای سینما هستند هم فعالیت کنند. غمانگیزتر آنجاست که امروز بخش رسمی سینما که تریبون دارند به بخش دیگر و ارزشمند سینما حمله میکنند. شما به فهرست چهل ساله سینمای ایران و فیلمهایی که در سینمای ایران ساخته شده، نگاه کنید ببینید از کجا به کجا رسیدیم.
اتفاقا به نکتهای اشاره کردید که مدنظر ما بود. دورهای بود که عباس کیارستمی پرچمدار سینمای ایران بود، درحالی که الان سینمای کمدی فاقد کیفیت پرفروش میشوند و مدیران از این فروش فخر میفروشند و فیلمهای کمدی پرچمدار سینمای ایران شده و جهان هم ما را با این فیلمهای کمدی رسمی میشناسد. جناب عسگرپور! نیک میدانید اگر ما به تبلیغات فیلمها در ماهوارهها ایراد میگیریم بخشهای مختلف دارد. یک بخش هم همین نگاهی است که جهان به سینمای ایران از طریق ماهوارهها دارد.
در دهه شصت زمانی که جنگ بود مدیران ما تلاش کردند ارتباطات بینالمللی برقرار کنند درحالی که ایران درگیر جنگ با عراق بود بخش فرهنگی کار خودش را بکند و ایران با فیلمهایش در جهان شناخته شود و نگاهها به سمت ایران باشد. اواخر دهه شصت بود که هفته فیلم ایران در امریکا برگزار شد و تعداد زیادی از فیلمسازان شناخته شده و معتبر فیلمهایشان در این رویداد شرکت کرد. همان زمان که مخالفان تظاهرات به راه انداخته بودند وخاطره معروف عباس کیارستمی با پرویز صیاد هست که به او گفت من بیرون سالن با پلاکارد میایستم تو به سالن برو و فیلم ببین.
میخواهم بگویم آن زمان اینگونه از سینمای روشنفکر دفاع میکردند شما درنظر بگیرید که الان هفته فیلم دراروپاوامریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثارموردعلاقهشان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلمهای پرفروش میشوند نماینده سینمای ایران؟ البته من معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که میتوانند پرچمهای سینمای ایران در دنیا راهمچنان بالا ببرند اما یازمینه کار برایشان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند ودرچرخه کمدیسازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است. زمانی بود که در جشنوارههای مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلمها بدون مجوز در جشنوارههای خارجی شرکت میکنندو وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلمها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلمها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند. قبلا رنگآمیزی تنوع فیلمسازان در سینمای ایران زیاد بود ولی در حال حاضر بخش زیادی از سینماگران دیگر امکان فعالیت ندارند. ازطرفی غلبه نگاه امنیتی رایج دردستگاههای امنیتی برنگاه فرهنگی مدیران روزگار ناخوشایندی رابرای سینما رقم زده است.
جناب عسگرپور! نکتهای که در آخر به آن اشاره کنیم، آیا تبلیغات ماهوارهای که فروش هرچه بالای فیلمهای سینمای ایران آنهم به صورت تبعیضآمیر به دنبال دارد، باعث نفوذ تفکر سرمایهداری در سینما میشود؟ چون در حال حاضر در سینما همه چیز به پول خلاصه شده، تهیهکنندهها فیلم کمدی میسازند چون بازگشت سرمایه دارد و حرف پول در میان آنهاست، سینماداران فیلم کمدی اکران میکنند چون بازگشت سرمایه دارد، جالب اینکه فیلمسازان مدعی تفکر هم سمت ساخت فیلم کمدی رفتند، آیا رواج چنین تفکری درست است؟ نکته مهمتر اینکه آیا وقتی تهیهکنندهای از نمایش فیلمی سود هنگفت میکند آیا این دریافت هزینه نباید در سینما منتشر شود؟ یا اینکه فقط مختص به تهیهکننده است؟ از این منظر که در کشورهای خارج از سودهای کلان حاصل از فیلمهای پرفروش تهیهکننده باید دو، سه فیلم تجربی هنری بسازد و دست فیلمسازان جوان را بگیرد... در ایران انگار اوضاع فرق میکند. نظر شما در این مورد چیست؟
با توصیههای اخلاقی نمیتوان یک زیست بوم را اداره کرد، تهیهکننده و سرمایهگذار ما هم حاصل شرایط کشور هستند، با مجموعهای از دولت مواجهیم که از راههای گوناگون از مردم عوارض و مالیات و... میگیرد، هزینههای زندگی را به شدت بالا میبرد، ارزش پول ملی را به بدترین حالت میرساند و بعد توقع فرزندآوری و حال خوب و نشاط از مردم دارند. واقعا نمیدانم با چه رویی چنین توقعاتی از جامعه دارند؟ دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است.
تهیهکننده و سرمایهگذارونهایتا تولیدفیلم هم محصول همین شرایط است (همینجا بگویم که اغلب با سرمایهگذار در سینما مواجه هستیم تا تهیهکننده). شما به صنعت خودروسازی نگاه کنید. همین چند وقت پیش بود که رسما اعلام شد که یک شرکت خودروساز نزدیک به چند هزار میلیارد از مردم زیادی گرفته است با خودم گفتم اگر فقط همین یک مورد مدیران خودروسازی مجبور شوند پول زیاد گرفته شده از مردم را به آنها پس دهند مردم به این نتیجه میرسند که با نظامی مواجه هستند که با عدالت با آنها رفتار میکند و حقوق آنها را رعایت میکند ولی نتیجه چه شد میفهمید در یک جریانی این تبلیغات باید اتفاق میافتاد، همین و بس، اصلا مگر سابقهای از پس دادن وجود داشته که این دومیاش باشد؟ در چنین زیست بومی دیگر به سختی میشود از تعهد و اخلاق و سلامت فرهنگی گفت. وقتی هم به دستاندرکاران جدیدی که سود زیادی بردهاند از مسوولیت اجتماعی میگویی در ظاهر تایید میکنند ولی در دل پوزخند میزنند، به نظرم خیلی تقصیر آنها نیست، چراکه بیشترشان در زیست بومی که شالودهاش در عملکرد مسوولین مشخص است، رشد کردهاند.
آقای عسگرپور! به عنوان پرسش آخر با تبلیغات فیلمها در ماهواره موافق هستید یا مخالف؟
مخالفم اما به تهیهکنندهها حق میدهم وقتی در داخل با بیمهری مواجه میشوند برای بازگشت سرمایه به ماهواره متوسل شوند. وقتی صحنه کشور ما از نخبگان خالی شده، وقتی مدیران ما فهم دقیقی از اداره حوزههای فرهنگ و هنر را ندارند، وقتی میگوییم فروش بالای چند فیلم رونق کل سینما به شمار نمیرود، تازه از آنجا مساله ما با آنها شروع میشود و آنها سینماگران را به جان هم میاندازند که شما از فروش فیلم همکارانتان راضی نیستید و مساله را سخیف جلوه میدهند.
در دورهای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی از سینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یا ناخواسته همجهت شدهاند.
اگر نقد میکنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحینگر به منتقدان وضع موجود، حمله میشود که شما با موفقیت همکارانتان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم میاندازند.
از رونق صحبت میکنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار میکنند، شما به فیلمها و سریالها نگاه کنید چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
الان هفته فیلم در اروپا و امریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثار مورد علاقهشان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلمهای پرفروش میشوند نماینده سینمای ایران؟
معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که میتوانند پرچمهای سینمای ایران در دنیا را همچنان بالا ببرند، اما یا زمینه کار برایشان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند و در چرخه کمدیسازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است.
زمانی بود که در جشنوارههای مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلمها بدون مجوز در جشنوارههای خارجی شرکت میکنند و وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلمها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلمها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند.
دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است. تهیهکننده و سرمایهگذار و نهایتا تولید فیلم هم محصول همین شرایط است.
بهرغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلساتشان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل میبینیم این تفاهم ها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900028